بسیج خسته نمیشه ولی.تو هم که بسیجی..... حرفت قبول، اما دنیا و اهالیش ... آدم از بی عقلی حالش به هم میخوره! باید تمرین صبر کنم مگرنه ...!!!!!!!! ممنون که نظر گذاشتی در صورتی که شاید چند کلمه ای بیش ننوشتم! ببینمت...
...ای دنیای دون! ما تو را رها کردیم؛تو نیز از ما دست بردار که ما بر طریق همان مولا و آقاییم که هرچه داشت و نداشت در مسلخ کربلا هدیه و نثار محبوب خود کرد!...
ایشااله ازاین به بعد خیلی بیشتر می بینمت!!! عزیزمی به خدا...
سلام سید جان! واقعا درست میگی!اگه آدم به معرفته درست درباره دنیا برسه به نظرم مشکلی توی این دنیا نداره این معرفته هم نباید مثل یه حالی باشه که بخاطره یه خاطره بد توی این دنیا ایجاد شده باشه.انسان باید همیشه به این معرفت توجه داشته باشه . کماکان حرف زیاد است و وقت کم و دلتنگی زیاد.....
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین/ آره دنیا ما نخواستیم حرف شاعر و ببین همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست؟ این همه طلسمو بشکن جای خوش تو کجاست؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
... من از مجاورت یک درخت می آیم که روی پوست آن دست های ساده غربت اثر گذاشته بود: به یادگار نوشتم، خطی ز دلتنگی ... "سهراب سپهری"
*اگر مطلبی دیده شد که برای نمایش رمز میخواهد، بدین معناست که هنوز اجازه ی چاپ ندارم، باید نهادی که مطالب را به آن ها داده ام تأیید کنند. پیشاپیش عذر خواهی می کنم.
نویسنده: "مطالب این وبلاگ متعلق به مدیر وبلاگ است و هرگونه استفاده از مطالب تنها با درج منبع بلامانع است" (دست نوشته های سیدحسین امین جواهری؛ دانشجوی کارشناسی جامعه شناسی)