نگاهی که باید به مفهوم توسعه داشت...

هرگاه که به مفهوم جدیدی انسان برخورد می کند ابتدا تعریف لفظی آن و سپس از شرح معنای لفظی سؤال می کند که به تعریف شرح الاسمی معروف است. بعد از این دوسؤال باید به جنبه ی وجودی مفهوم پاسخ داده شود، یعنی فرد از وجود مفهوم یا مجهول سؤال می کند. سؤال بعدی که انسان با آن رو به رو می شود سؤال از ثبوت صفت یا حالتی برای مفهوم است و در آخر سؤال از علت آن می شود. بیان این مسیر برخورد انسان با مفهوم مجهول، به این خاطر است که کسانی که تا انتها این مقاله را دنبال کنند، به طور مختصر قرار است که به این سؤالات پاسخ داده شود.

* در علم منطق مواجه ی انسان با مجهول را به طور مفصل بیان شده است. حکیم سبزواری در منطق منظومه گفته است:

أُس المطالبِ ثلاثهٌ عُلم

مطلبُ ما، مطلبُ هل، مطلبُ لِم

ترجمه: اساسی ترین مطلوبات و سؤالات ما در مورد اشیاء سه چیز است: 1- سؤال از چیستی 2- سؤال از هستی 3- سؤال از علت

سیری که در بند بالا بیان شد سیر کلی این مقاله است که امید است با این منطق به بررسی این مفهوم بپردازیم. در این جا هم قرار است که با سیر منطقی به مفهوم توسعه اشاره شود، رسمی که به ندرت می توان در مقاله های علمی آن را پیدا کرد.

تعریف توسعه

برای تعریف مفهوم توسعه لازم است که ابتدا تعریف لفظی آن را بیان کرد. توسعه در ادبیات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعیل)، مانند: تغذیه و تزکیه و... که معنی فعل متعدی در آن ملحوظ است، معنای مصدری آن توسعه بخشیدن است. اما معادل آن در فارسی کلمه ی پیشرفت است که به معنای پیش رفتن، جلوتر رفتن، ترقی کردن و ارتقاء است. با این تعریف می توان فهمید که آن چیزی که مفهوم توسعه را در تعاریف، متفاوت می کند و به عبارتی، باعث می شود که مفهوم توسعه در نظریه ها و دیدگاه ها جایگاه های متفاوتی پیدا کند، بستر نظری مفهوم توسعه است. بستری نظری که خودآگاه، به مفهوم توسعه جهت می بخشد. و این جاست که مقاله سعی دارد جهت مشخصی از مفهوم توسعه را بررسی کند. آن چیزی که در این مقاله دنبال می شود این است که مسیر نگاه محققان را به مفهوم توسعه مشخص کند. نگاهی که در یک مسیر، در یک چارچوب نظری مشخص ، باید مورد توجه قرار گیرد وسعی براین است که با بیان مختصری از این مسیر به یک معنای دقیق و حقیقی از توسعه برسیم.

در بررسی این مفهوم باید توجه کرد که منظور ما از معنای توسعه، معنایی است که از بستر تاریخی خاصی نشأت گرفته است. این مفهوم را باید در بستر زمانی و مکانی خود، شناخت. مراد ما در این مقاله از مفهوم توسعه معنایی است که برخواسته از تفکر غربی است. مفاهیم را باید در چارچوب نظری خود بررسی کرد و این مفهوم نیز، باید در مفاهیمی هم چون تجدد و تفکرمدرن بررسی شود. باوجود این که هر مبنایی می تواند مفهوم توسعه را با تعریف مجزا در خود جای دهد، اما معنای مورد نظر در مقاله، دقیقا مفهوم توسعه، که متولد مفهوم تجدد است، می باشد. لذا در ادامه بخشی از توضیحات این مفهوم، به مفهوم تجدد همپوشانی دارد. آن چیزی که به مفهوم توسعه جان می بخشد مفهوم تجدد است. اگر در بررسی مفهوم توسعه، تجدد مورد غفلت قرار گیرد مَثل آن است که فردی برای بررسی انسان به جسد بی روح و بی جان انسان اکتفا کند، مسلما این بررسی با عدم شناخت از موضوع همراه می شود. لذا باید این نکته را بیان کرد که مفهوم توسعه با چارچوب نظری تجدد قابل بررسی است.

مفهوم تجدد مفهومی همراه با یک جهان بینی و انسان شناسی است. برای درک مفهوم تجدد باید به جهان بینی و انسان شناسی آن اشاره کرد. در بررسی ای که محققین درباره ی توسعه می کنند باید توجه کنند که توسعه در بستر تجدد، و تجدد در بستر جهان بینی و انسان شناسی شکل می گیرد و این همان نکته ایست که مورد غفلت قرار می گیرد. اگر به تجدد تنها نگاه تکنولوژی و ابزاری داشت غفلتی است که درک ما را از این مفهوم ناقص می کند. تجدد اعتقادی است که ملکات و ابزار می سازد. و به مجموعه ی آن تجدد گویند. هر تفکری در چارچوب نظری و عملی خود یک مسیری را به وضعیت مطلوب و مسیری را برای ترقی (با توجه به جهتی که مبانی به ترقی می دهند) می سازد. این مسیر را در ساحت عملی (برگرفته از ساحت نظری) و در تفکر تجدد را می توان توسعه نامید... (تاریخ باید فرصت دهد تا این مقاله کامل شود) نوشته شده در تاریخ: ۹۲/۰۱/۲۷